دوستم میگه ماشینتو توی روزنامه تبلیغ کردی می خوای بفروشیش؟پ ن پ معدلش 20 شده می خوام ازش قدردانی کنم
این جک ها باحال اند بخونیدش
جک در مورد کتاب عربی
بزرگترین دروغ در مورد کتاب عربی:جمع مذکر سالم
مگه میشه اصلا!
یارو نوار خالی گوش می داد و گریه می کرد.بهش میگن:حالا چرا داری گریه می کنی؟
میگه چقد بده یه خواننده لال باشه.
یارو داشت رادیو گوش می داد مجری گفت:مسیر بزرگراه همت به امام حسن بسته است.یارو میگه
عجب ادمیه دیگه برای چی قسم میخوری؟؟؟؟
در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود پسر 10 ساله ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست و خدمتکار برای سفارش گرفتن امد.
پسر پرسید که بستنی با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: 50 سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد.تمام پول خوردهایش را در اورد و شمرد .بعد پرسید بستنی خالی چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بودند و عده ای بیرون قهوه فروشی منتظر بودند با بی حوصلگی گفت:35 سنت
پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت:برای من یک بستنی بیاورید.
پسر بستنی را تمام کرد و صورت حساب را از روی میز برداشت و پول بستنی را حساب کرد و رفت
هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت.پسر بچه کنار بشقاب روی میز 15 سنت برای او انعام گذاشت بود.
خوشا به حالت ای شهرداری
چه شاد و چه خرم چه بی خیالی
در شهر ما نیست قطار شهری
ای کاش هم من بودجه ای داشتم
با بی خیالی سر می گذاشتم
می رفتم از این شهر به ان دیاری
انجا که قانون باشد اختیاری
کدومش؟